پيام
* وکيل *
97/2/30
غزل صداقت
=)
*ري را
تو مشهد ديدم پاکستاني/هندي ها از اين پتوها دور خودشون مي پيچن البته انگار جزو لباسشونه
* کميل *
{a h=shaerekochak}ري را{/a} نه بابا ، لباس اين بابا من درآورديه
***انتظار***
چرا پتو سرش کرد
* وکيل *
سزار هَس:)