پيام
+
تو کيستي؟ آيا همان آينه محدبي، آن گاه که تصوير ظلم ما را در پشت شبکيه چشم خويش تار و مبهوت مي کني.
و آيا آينه مقعري آن هنگام که تصوير حقيقت را در جاده هاي طولاني عشق خويش منعکس مي سازي؟
تو کيستي؟ که مرا در کوچه پس کوچه هاي عشق سرگردان ساخته اي و من به اميد وصال تو سر از پا نمي شناسم.
انديشه نگار
95/5/31
* کميل *
پاسدار شهيد رضا کارگر برزي / شهادت : سوريه ، در راه دفاع از حرم عقيله بني هاشم
* وکيل *
کميل تو دفتر حفظ آثار و نشري ؟ اينارو از کجا مياري ؟!
* کميل *
يه دوست دارم که تو قسمت مهندسيش کار مي کنه ! اما از اون نگرفتم ! چون پيگير بچه هاي مدافع هستم اينا رو مي دونم ، تو هم باشي گير مياري
* وکيل *
اره من دنبالش نيستم ...طرف اينا برم بايد به بابا جواب پس بدم بي خيال
||عليرضا خان||
آخي بچه هاش :(
* کميل *
طرفشون رو بري يا راهشون رو بري ؟ کدومش ؟
* کميل *
خدا حافظ بچه هاشه
* وکيل *
:) همون راهشون ...! من ساده ام گند ميزنم يه اين کارا !
* کميل *
ساده نباش ! / سلام ، تو که وضع روحي و حالي و جسمي . ... من رو مي دوني ، من دعا لازم دارم يا تو ؟
* وکيل *
:-| باشه ...دي
* کميل *
من بيشتر تو کمتر
* وکيل *
کميل منو کي شام دعوت ميکني ؟! ...
* کميل *
بله ، ماييم!
* کميل *
من شام نمي خورم معمولا !
* وکيل *
ناهار ؟
* کميل *
نداريم
* وکيل *
x-( خسيس