پيام
+
حسين، او که بي طلوع نگاهش، آفتاب جرات تابيدن ندارد؛ او که پايداري اش زبانزد همه ي کوه هاي عالم است؛ او که آب، مهريه مادرش بود و در آتش عطش مي سوخت؛ او که تنديس مقاومت و آزادگي است؛ او که حيات مرگ، در قبضه ي قدرت اوست.
و عجيب نيست که سر حسين بر نيزه، کار خورشيد در آسمان را بکند؛ مگر بي خورشيد، ادامه ي حيات ممکن است که بي حسين، ممکن باشد؟

* هاتف *
93/8/8
لاهوت
السلام عليک يا اباعبدالله الحسين عليه السلام
* کميل *
السلام عليک يا اباعبدالله الحسين عليه السلام - لاهوت
*ري را
السلام عليک يا اباعبدالله الحسين عليه السلام - لاهوت - * کميل *
پيام رهايي
در بالاي ني؛ غروب نگاه حسين، طلوع زينب را ديدم که حسين ديگري ست...!:( يازهرا.
* کميل *
زيبا ... غروب نيست خدايا ، چرا هلال دميده .... هلال را بر سر نيزه ، وقت ظهر كه ديده ؟ ....
..: *شيرازي*:..
السلام عليک يا اباعبدالله الحسين عليه السلام