پيام
+
اميد در نوجواني هاي امثال ما نهادينه شد توي صف نانوايي ها!
وقتي شاطر ميگفت به تهِ صفي ها بگوئيد نان به آنها نمي رسد! امّا ما باز هم مي ايستاديم به اميد نان!
هما بانو
94/12/8
من.تو.خدا
سلام؛ يه چيزي مثال بزنيد مصداق ماهم باشه؛ ما نرفتيم نانوايي(:
* کميل *
اصلا نرفتيد ؟ مگه مي شه ؟
من.تو.خدا
خوشم نمياد ازاين کار؛ جاي يه خانم تو نانوايي نيست؛ اين کار را برا مردِ (:
*زهرا.م
رفتيم نونوايي ولي با همچين صحنه اي مواجه نشديم :|
* کميل *
جاي خانم تو نونوايي نيست که همش ميان سمت مردا ! البته اين مال قبل بود ، الان از بس نونوايي زياد شده کسي ديگه صف نمي مونه !
* کميل *
شما از نسل جديد هستيد ، ما قديمي تر ها درک کرديم
من.تو.خدا
قديمي ترها(:
من.تو.خدا
افتخار مي کنم که دهه شستي هستم؛ وبهم ...نميگن؛ البته دور ازجون جديدي هاي پارسي(:
* کميل *
سوخته ؟!
من.تو.خدا
دهه هفتادي(:
* کميل *
البته خود سال هفتاد با هفتادي ها فرق مي کنه ! بينابين هست ! مثل تيمور بينابيني !
* کميل *
حاجي خاطره ؟ کدوم ؟
* کميل *
هر کي گفته غلط کرده !
* کميل *
بر شيطون لعنت !