در سال 91 کلی اتفاق ریز و درشت به وقوع پیوست که در این سلسله مطالب فقط قرار است به برخی از آنها اشاره شود. اینکه چرا به برخی دیگر اشاره نمیشود را شما بگذارید پای ضیق وقت وگرنه هیچ دوشواری دیگری وجود ندارد!
دو سال دلدادگی و تجربه از نوع آمریکایی!
خب بالاخره آغاز سال و تعطیلات نوروز بود و مردم هم دور هم مشغول عیددیدنی و آجیل خوردن و... پس هیچ عجیب نیست که یک بانوی آمریکایی هم سعی کند بر این شیرینی بیفزاید و با اقدام خود سوژه دیگری جهت خنده مردم جور کند، همانطور که اوباما با ارسال پیام نوروزی برای مردم ایرران موجبات خنده ایرانیان را فراهم کرده است.
اما ماجرای آن بانو از این قرار است که در روزهای بیخبری اوایل فروردین، یک زن آمریکایی پس از «دو سال دلدادگی و تجربه» تصمیم گرفت رسما با الاغ خود ازدواج کند. بدون هیگونه توضیحی به بخشی از گفتگوی انجام شسده بین این دو دلداده عاشق توجه فرمایید:
اولی: وای خدای من... چقدر خوشگل شدی عزیزم!
دومی: عرعر...
اولی: نمیدونی وقتی تو کنارم نیستی چقدر زندگی بی معنی میشه؟!
دومی: عرعر...عر
اولی: پیشنهادت برای ماه عسل چیه فدات شم؟
دومی: عر...عر...عرعر....عر
اولی: قربونت برم، چقدر سلیقه های ما به هم نزدیکه!
دومی: عرعرعر...عر...عرعر
طبیعتا این گفتگوی عاشقانه به این زودی ها که تمام نمیشود اما همین مقدار از آن برای اثبات دلدادگی این دو جانور کافی است. ضمنا اینکه کدام یک از اولی و دومی جناب الاغ بوده و کدام یک دیگری، به انتخاب شما بستگی دارد، هرچند که خیلی هم فرق نمی کند!
افرادی که توقع برخورد عاطفی داشتند، چه حرفا!
فکر میکنید چه کسانی در اوایل سال گذشته «توقع برخورد عاطفی دستگاه قضا با بستگان خود را» داشتند؟ البته جمله داخل گیومه را رییس دستگاه قضا گفته ولی با توجه به اینکه در اینباره توضیحات بیشتری نداده است، مردم ایران در سردرگمی بی پایانی غوطهور شدند، چراکه به هیچ وجه مشخص نیست که چه کسانی در این کشور هستند که از جرئت داشتن چنین توقعاتی برخوردارند!
برای اینکه ما هم به سهم خودمان در این زمینه روشنگری کنیم نام چند نفر که احتمال دارد چنین توقعاتی داشته باشند را بیان می کنیم:
- بقال گرانفروش سر کوچه!
- کشاورز بیرجندی که بیش از 5 درصد محصولاتش را کرم خورده است!
- مرد ساندویچ فروش در حول و حوش مرکز شهر که عرضه جلوگیری از آشوب در حوالی مغازه اش را ندارد!
- پیرمرد بازنشسته ای که بیش از دو بار در سال به کم بودن حقوق خود فکر می کند.
اما خب علی رغم اینکه رییس قوه قضائیه از فرد خاصی نام نبرده بود، اما اعضای یک خانواده هستند که از بس خوب و دوست داشتنیاند مردم ایران سر هر چیزی بدون دلیل به آنها فکر میکنند، حتی سر همین توقع داشتن و این حرفها!
البته در خبری بی ربط به این موضوع هم سخنگوی قوه قضائیه در فروردین ماه خبر داد که پرونده فائزه هاشمی و علیاکبر جوانفکر برای اجرا به واحد اجرای احکام دادستانی رفته است. البته اجرای احکام چیزی در مایههای... بیخیال! در اینباره در مطالب مربوط به ماههای بعد بیشتر صحبت میکنیم؛ وقتی که جای خالی در زندان برای دخمل بابا پیدا بشود!
قصاب نروژی که یه سور به خفاش شب زد
فروردین فقط در ایران ماه آغاز دادگاه برخی متهمان دانه درشت یا ارسال پرونده برخی متهمان خانه درشت به اجرای احکام نبود. در این ماه محاکمه جوان 32 ساله نروژی –معروف به قصاب نروژی- که سال قبل از آن 80 نفر را در کشورش قتل عام کرده بود آغاز شد. هرچند که از همان ابتدا مشخص بود اگر ثابت شود او در هنگام جرم مشکل عقلی نداشته حداکثر به 21 سال زندان محکوم خواهد شد!
در همین رابطه نقل شده است که خفاش شبهای تهران از آن دنیا پیغام فرستاده است که: آقا نفری چند حساب کرده اند که شده 21 سال؟!
خفاش شب در ادامه کلی شاکی شده است که اگر به آن جوان نروژی «قصاب» میگویند به او بجای خفاش شب باید بگویند: «پیشی ملوسی»!
در همین زمینه یکی از کارشناسان حقوق اقتصادی دلیل این حکم قصاب نروژ را اقتصاد پیشرفته اروپا دانست که اصولا در آنجا عمده کار کردن با تکفروشی تومنی صنّار فرق دارد. قابل ذکر است که همین جوان نروژی اگر در کشورهای اروپایی سمندر هفت رنگ شکار میکرد یا کرگدن را بخاطر شاخش میکشت، احتمالا با جریمه سنگینتری روبرو میشد! البته عیبی ندارد که؛ متمدن هستند بندههای خدا!
هنگام سوار شدن به مترو مایو همراه داشته باشید!
بالاخره مترو است دیگر؛ باید منتظر بایستی تا قطار بعدی بیاید و سوار شوی. حالا در این مدت میتوانی کتاب بخوانی، هدفون در گوش چیزی گوش دهی یا اینکه خدای نکرده سرت بجنبد و چشمت دودو بزند! این کار آخری را که بهتر است انجام ندهی چون عقوبت اخروی دارد، اما حتی همان کارهایی مثل مطالعه کردن و... را هم از این به بعد بهتر است انجام ندهی چون عقوبت دنیوی دارد!
بجای اینکارها باید چشم بدوزی به دو طرف تونل و اگر چیزی شبیه جریان آب دیدی که به تو نزدیک میشود یا صدای چکه کردن آب را شنیدی، سریع دمت را روی کولت بگذاری و بزنی به چاک! باور نداری؟! خیلی از افرادی که اواخر فروردین ماه سال 91 در خط 4 متروی تهران منتظر قطار بودند هم به همین توصیه ساده گوش نکردند که یکهو مجبور شدند به این فکر کنند که چرا هر روز صبح زیر کت و شلوارشان محض احتیاط یک دست مایو هم نمیپوشند!
ورود سیلاب به تونلهای مترو تهران یکی از اتفاقات فرودین 92 بود که البته با دعوای مسئولان شهرداری و دولت بر سر اینکه چه کسی مقصر است به خوبی و خوشی پایان یافت و مثل همیشه مرحوم مغفور خلبان که دستش از دنیا کوتاه است، بعنوان مقصر سقوط هواپیما معرفی شد!
شوخی با سه میلیون کارت بانکی
ما سه تا کارت بانکی داریم، یکی در میان رمزشان را فراموش میکنیم؛ آنوقت طرف رمز سه میلیون کارت بانکی را حفظ کرده است، جل الخالق! تازه آنقدر هم از اینکار خوشحال بوده که برای اثبات تواناییاش همه سه میلیون رمز را منتشر کرده تا هر کس باور ندارد کنف شود!
حالا البته یکسری شایعاتی هم بود که طرف در یک شرکت مرتبط با بانکها کار میکرده و سر قضایایی شاکی میشود و برای انتقام گرفتن این رمزها را منتشر میکند، ولی شما باور نکنید! قضیه همان اثبات توانایی در حفظ کردن اعداد است وگرنه مگر سیستم بانکی ما کم الکی است که یکی بتواند شماره و رمز کارت بانکی خلق الله را بریزد در فضای مجازی و یه آب هم روش؟!
نه، شما باور میکنید در سیستم بانکیای که میتوان در آن سه هزار میلیارد تومان را بالا کشید، نمیتوان اطلاعات سه میلیون مشتری بیخبر از همه جا را حفظ کرد؟ چه ربطی دارد؟ خب بنده خدا اگر ربطی داشت که بانک مرکزی به این افتضاح که در فروردین 91 رخ داد نمیگفت شایعه و بعد هم در اوج خونسردی به مردم توصیه نمیکرد که حالا اگر محظ احتیاط رمزهایشان را هم تغییر دهند عیبی ندارد!
فکر کن! طرف رمز عابر بانکش منتشر شده، بعد بهش توصیه میکنن که رمزت را تغییر بدهی بد نیست!
سه هزار میلیارد چند تا صفر داره؟!
حالا که صحبت از سه هزار میلیارد به میان آمد بد نیست اشاره شود که در فروردین 91 چهارمین جلسه رسیدگی به پرونده این متهمان برگزار شد. با برگزاری متوالی این جلسه ها کمکم همه مردم در جریان اخبار آن قرار گرفتند و تمام سطح کشور از این رویداد متاثر شد.
اقدام قابل توجه یک عدد مهآفرید با اینهمه پول باعث شد تا حتی بازی جالبی در کوچههای جنوب شهر رواج پیدا کند!
آن روزها کودکان جنوب شهری در کوچه ها مشغول بازی جدیدی به نام "اختلاس چند تا صفر داره" بودند. مادر یکی از این کودکان به خبرنگار ما گفت: بنده از طرف خودم و آقامون از همه دست اندر کاران این اختلاس کمال تشکر را داریم.
وی در توضیح علت تشکرش گفت: والا ما که امکانات خاصی برای پر کردن اوقات فراغت بچه هایمان نداریم اما این اتفاق باعث شده است تا بچه هایمان را با شمردن صفرهای عدد این اختلاس سرگرم کنیم! این مادر خلاق ادامه داد: ما از همه مختلسان همیشه در صحنه تقاضا داریم تا اختلاس های خود را با عددهای غیر رند انجام دهند تا سرگرمی بچه هایمان بیشتر شود. وی به عنوان نمونه اختلاس 3652457125894 تومانی را گزینه مناسبی جهت پر کردن اوغات فراغت بچه های جنوب شهر دانست.
او در پایان ضمن انتقاد از صدا و سیما گفت: واقعا جای تاسف است که صدا و سیما در حالی که قیمت کارت شارژ و پفک را به ریال اعلام می کند؛ با اعلام قیمت این اختلاس به تومان از هیجان بازی فرزندان ما به اندازه یک صفر می کاهد!
فیلمی که اگر رو میشد از قلادههای طلا بیشتر میفروخت
اما فروردین 91 یک اتفاق جالب دیگر هم داشت. در این ماه فیلم حکومتی، دولتی، سفارشی، دروغگو، اقتدارگرا و ضعیف «قلادههای طلا» توانست به فروش میلیاردی دست پیدا کند. خیلی از خبرگزاریهای راستگو، مردمی، ایران دوست و خصوصی که هیچ کس هم در آنها به دیگری نگاه بد نمیکند –مانند بیبیسی!- این استقبال را ناشی از توزیع ساندیس همراه بلیط در سینماها و استقرار ناوگان اتوبوسرانی در میادین اصلی شهر دانستند.
در همین راستا پونه قدوسی –مجری بیبیسی فارسی-که همراه با زره و کلاهخود و از داخل یک حفاظ امنیتی برنامهاش را اجرا میکرد گفت: هیچ این فیلم زیاد نفروخته، تو همین بیبیسی خودمون یه سری اتفاقات میافته که اگر فیلمش دربیاد صدها میلیارد فروش میکنه!
اتفاقا خیلی از آگاهان اعتقاد دارند که چون آن اتفاقاتی که قدوسی میگوید جزو برنامههای ثابت بیبیسی است، تماشاگران به آن عادت داشته و هیچ هم فروش خوبی نخواهد کرد!