همانطور که آگاه و احتمالاً منتظر هستید قرار است به زودی زنبیل کالای دولت یازدهم شامل «1.8کیلوگرم روغن نباتی مایع، 10 کیلوگرم برنج، 4 کیلوگرم گوشت مرغ ، 800 گرم پنیر بسته(uf) و 1.8کیلوگرم تخم مرغ» توزیع شود. در همین زمینه گفتگویی داشتیم با یک چهره آشنای دولت که اگرچه رسماً دستی در این امور ندارند اما غیر رسمی با خیلی از امور آشنا هستند!
سلام. از اینکه وقتتان را در اختیار ما قرار دادید ممنونم.
خواهش میکنم. من هم از اینکه با شما آشنا شدم خوشحالم.
میخواستم در این فرصت اندک درباره سیاست جدید دولت یازدهم درباره توزیع زنبیل کالا بین مردم سوال کنم. دلیل شما برای تغییر یارانه نقدی به زنبیل کالا چیست؟
عرض شود که دلیل زیاد است؛ کدومش رو بگم؟
من جسارت نمیکنم، بر حسب آشناییتان با دلایل خودتان یکی را انتخاب بفرمایید.
خیلی خب! ببینید زنبیل کالا مزایای بسیار زیادی نسبت به یارانه نقدی دارد. در طرح یارانه نقدی مردم برای دریافت یارانهشان کافی بود به دستگاههای خودپرداز مراجعه کرده و پولشان را بگیرند. حتی با گسترش بانکداری الکترونیکی خیلی ها حتی بدون مراجعه حضوری اینکار را انجام میدادند...
خب اینکه خیلی خوب بود!
بله، یعنی نه، یعنی از جهاتی بله و از خیلی جهات نه! ببینید با توزیع زنبیل کالا مردم باید حتماً حضوری بیایند و تحویل بگیرند. باید سوار تاکسی شوند –البته حواسشان باشد که یک وقت به حرفهای راننده تاکسی درباره انرژی هستهای توجه نکنند!- بعد باید بایستند درون صف. خب آنجا که بیکار نمیتوانند باشند، باید تخمهای چیزی هم بخرند و بخورند. بعد قبلش هم باید یک زنبیل بخرند و بیاورند. میبینید تا همینجا چقدر چرخ صنعت و تولید مملکت به حرکت در آمده است؟!
بله، من تا حالا از این زاویه نگاه نکرده بودم!
تازه کجاش رو دیدی عمو! اینها تازه اشتغال مستقیم بود. کلی شغل غیر مستقیم هم ایجاد میشود. مثلا احتمالاً یک نفر آنجا باید باشد تا اسم مردم را پشت کارتن پاره بنویسد تا در صف بایستند و نوبتها رعایت شود، خیلیها هم جایشان را در صف میفروشند. از اینجور شغلهای غیر مستقیم کلی ایجاد خواهد شد. و همه اینها نشاط و پویایی را به جامعه برخواهد گرداند.
پس مردم حسابی میروند سر کار؟!
بله. همینطور است!
سوال دیگرم این است که آیا به نظر شما اینکار بیشتر شبیه اقتصاد صدقهای نیست؟ چون خیلیها مخصوصاً آنها که شما هم بدجور با آنها آشنا هستید به طرح یارانه نقدی میگفتند اقتصاد صدقهای و گدا پروری!
ببینید اینها دو مقوله کاملاً متفاوت است. من چون آشنا هستم خدمتتان عرض میکنم وگرنه اگر جرات دارید برید این سوال را از همانها که گفتند گداپروری است بپرسید تا ببینید چطور جوابیتان را میدهند!
بله. ما هم به همین خاطر آمدیم سراغ شما.
آفرین، سراغ خوب کسی آمدید! عرض کنم که شما اگر در محتوای زنبیل کالایی ما دقت کرده بودید این حرف را نمیزدید. بگویید ببینم! شما اگر یک نفر در گدا در خیابان ببیند به او چه میدهید؟
پول.
آفرین. حالا بگویید ببینم در صندوق صدقات چی میاندازید؟
باز هم پول!
آباریکلا! شما تا حالا دیدهاید کسی به گدا یک بسته هشتصد گرمی پنیر بدهد؟ یا دیدهاید کسی درون صندوق صدقات 1.8کیلوگرم تخم مرغ بیاندازد؟!
نه خدا وکیلی!
همین دیگه... اگر دقت کنید میبینید که اصلاً محتوای این زنبیل ما جوری است که نمیتوان به گدا داد یا درون صندوق صدقات انداخت! یعنی اگر بخواهند هم نمیشود. سوراخ صندوق صدقات انقدر تنگ است که نمیشود چهار کیلو گوشت مرغ را از آن رد کرد! حالا شاید بشود 1.8کیلوگرم روغن نباتی مایع را یکجوری با سرنگ درون صندوق صدقات ریخت اما انصافاً کار سخت و زمانبری است! حالا فهمیدید چرا این زنبیل کالایی اصلاً هم اقتصاد صدقهای و گداپروری نیست اما یارانه نقدی بود؟ فهمیدید یا نه؟!
بله فهمیدم. یعنی در تمام عمرم هیچ چیز را انقدر خوب نفهمیده بودم!
آفرین پسر خوب! حالا بدو برو وایسا تو صف تا زنبیل کالایی تموم نشده!