و خداوند سربازانی از شن دارد و لشکریانی از باد.
و در هر ذره زمین، حکمتی پنهان است و قدرتی لا یزال.
ایمان بیاورید به این که درخت، ریشه گرفته از «لا»، به «إلّا» می رسد و هیچ طاغوتی نمی تواند ریشه نور را بخشکاند.
و دیدی که خداوند با اصحاب فیل چه کرد، وقتی به قصد حریم عشق، لشکر ابرهه تاخت؟
دیدی که نمرود را عاقبت چه از پای انداخت و دست های جبریل بر دهان فرعون لُجّه ای از گِل زد؟
دیدیم و بسیار دیدیم که درخت های آبیاری شده از خون شهید، با هیچ سیلاب و طغیان ویرانگری، از جای کنده نمی شود!
ایمان آوردیم که خداوند، یاور ماست و بال های شیطان، برای همیشه بسته خواهد ماند.
ایمان آوردیم که صدای قرآن، برتر از تمام سلاح های تاریخ است و هواپیماها مسخ می شوند و می سوزند؛ وقتی به آسمانی می رسد که نور ولایت، آن را روشن می کند... ابابیل، دانه های شن شدند و فیل های طاغوت و استکبار به خاک و خون کشیده شدند.
راستی! آن روز در هوای توفانی طبس اگر قدم می زدی، صدای بال فرشته ها را حتماً می شنیدی؛ صدای جبریل امین را که آیات نور می خواند.
حالا درست رسیده ام به سرمنزل نور، به شروع حماسه، به آغاز معجزه، به شروع یقین و دلم سرشار از یقینی سبز می شود که خدا با من و تو، مهربان تر از همه مهربانان است.
به ریسمان خدا اگر چنگ اندازیم و غرق دریای بی کرانه سلوک و روشنایی شویم، دست های من و تو بوی رسیدن می گیرند و حتی در کویر، بوی باران و معجزه می وزد.
خدا سپاهیانی از هر چه بخواهد دارد؛ از نور، از فرشته، از دانه های روان شن صحرا که پویه کنان دشت ها هستند. سپاهی از رعد، از جنبش مردان با ایمان، از زمین تسبیح گوی و آسمان ذکرخوان.
خداوند یاور درخت های آبیاری شده از خورشید است.
خداوند، حامی مستضعفان و رنجدیدگان است.
خوشا به حال فروتنان که ملکوت آسمان از آنهاست و روی زمین، وارثان خدایند!
خوشا به حال دل هایی که خدا دوستشان دارد و بدا به حال طغیانگران که جهنم میزبان آنها خواهد بود!
خداوند، سپاهیانی از شن فرستاد تا توکل را معنا و شرک را مغلوب کند.
خداوند، سپاهیانی از شن فرستاد تا پیشانی شیطان، سیاه تر باشد.
خداوند، فرمان معجزه داد.
خدا بر زمین طبس فرمان فرشته باران داد.
خدا در کویر طبس جاری بود.
خدا در طبس جاری شد، خدا در طبس بارید.
«وَ مَکَرُوا وَ مَکَرَاللّه وَ اللّه ُ خَیرُ الماکِرینَ».