سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دوشنبه 93/7/14

http://www.miyanali.com/usr/politicalirony/gal6.jpg?738486854

 

واقعاً هر توافقی بهتر از عدم توافقه؟ !

 

من همان اولش هم گفتم هیچ آدم عاقلی نمی‌آید همچین کاری کند ها! اصلاً مگر می‌شود باور کرد یک نفر معتقد باشد هر توافقی با دشمن، از توافق نکردن بهتر است؟! بابا جان دارم این ماجرای کمپین قلابی شش سینماگر را میگویم که در پوسترش همچین چیزهایی نوشته بود.بعد هم که معلوم شد آقای ظریف، وزیر امور خارجه محترم و کاربلد خودشان زنگ زده بودند به سینماگرها که بیایید چنین چیزی را امضا کنید تا فیلان و بهمان! به جان خودم جناب آقای مجیدی خودش گفته که کا، کار ظریف است! با این وصف هیچ بعید نیست در آینده‌ای نه چندان دور، معلوم شود از وزارت امور خارجه چنین تماسهایی هم برقرار شده است:

 

 1

- سلام

- سلام... بفرمایید؟

- ظریف هستم.

- اوا! راست میگی؟ خوش بحالت خواهر... من که همینطور مثل خرس دارم خیکی میشم. هر چی هم رژیم آب انگور، رژیم پوست پرتقال، رژیم تهِ خیار و از این خزعبلات میگیرم درست نمیشم که نمیشم! یه زمونی برای خودم باربی بودم ها! الان شدم عین بشکه! حالا تو چی کار کردی که ظریف هستی عزیزم؟

- نخیر... اشتباه گرفتید... بنده ظریف، وزیر امور خارجه هستم!

 - ...اوخ... اوه....وای... یه لحظه.... شرمنده ها آقا ظریف جون... من شما رو با یکی از مشتریام اشتباه گرفتم...دیروز اومده بود بیگودی کنه، با هم درباره اضافه وزن و اینها صحبت کردیم، ببخشید تو رو خدا ها!

-خواهش میکنم... اونجا آرایشگاه «عروس نگو ماه بگو» هستش؟!

 - بله آقا ظریف جون... امری داشتید؟

-راستش بچه‌ها یه بررسی کردن دیدن ماشالا شما بین آرایشگاه‌ها از سبقه خوبی برخوردارید و خلاصه از قدیمیهای این حرفه حساب میشید و بقیه آرایشگاه‌ها رو حرفتون حرف نمیزنن...

 -اوه... وای... مامانم اینا!... راستش بله.... همین پارسال من گفتم هیشکی حق نداره ماتیک صورتی بزنه، آقا ظریف جون باور نمیکنی دو روزه قیمت ماتیک صورتی شد نصف! جونم براتون بگه آقا ظریف جون که من یکی از افتخاراتم اینه که یه شب پری بلنده رو آرایش کردم... کم حرفی نیست ها... پری بلنده! یعنی ما انقدر سابقه داریم تو این حرفه...

-بله ... حالا عرض میکردم که من میخواستم شما به نمایندگی از صنف عروس آرایش کن‌های پایتخت یه بیانیه‌ای رو امضا کنید...

 -وای... اوه... مامان جون... خدا خیرت بده آقا ظریف جون! چون من تا حالا پای هیچ بیانیه‌ای رو امضا نکردم... حالا چی هست این بیانیه؟

-چیز خاصی نیست... یه بیانیه است توش نوشتیم که هر توافقی بهتر از عدم توافقه!

-توافق تو چی آقا ظریف جون؟

-همین ماجراهای هسته‌ای دیگه... میخوایم اگه خدا بخواد کلکش رو بکّنیم و تمومش کنیم بره پی کارش...

 -ببین آقا ظریف جون من خداییش خیلی از هسته مسته سر در نمیارم.  البته میفهمم تحریم چیز بدیه ها؛ یعنی همین الان تحریم باعث شده قیمت ماتیک بشه سه برابر... یعنی میخوام بگم من هم میفهمم تحریم چیه ها... نه که خر باشم... اما خداییش اینکه هر توافقی خوبه که خب ناجوره... یعنی من به گمونم اگه هر کی دیگم باشه راضی به امضا کردن همچین چیزی نمیشه...

-یعنی حتی تو حرفه ما هم هر توافقی خوب نیست چه برسه به این هسته ای مسته‌ای و تحریم محریم... میگیرید که چی میگم... الو... الو... آقا ظریف جون.... الو... خاک به سرم!

 

2

-جونم؟

 -سلام عرض میکنم...

 -گیرم سلام... فرمایش...

 -خواهش میکنم... فرمایش چیه... عرضی داشتم خدمتتون.

 -شما کی باشی اصلاً که حالا فرمایش داشته باشی یا عرض؟!

 -من ظریف هستم!

-زکی... آقا رو باش! اینجا یغوراش میان جلوی ما لنگ میندازن... شوما که خودت معترفی ظریفی عمو!

 -نخیر اشتباه متوجه شدید. بنده ظریف، وزیر امور خارجه هستم.

-به به... جون من؟ همون آقا خوشگله که هی میخنده؟ جون داداش خودتی... ما رو سیاه که نمیکنی؛ خودتی دیگه داش ظریف؟

-بله، عرض که کردم خودم هستم.

-جونم داش ظریف؟ فرمایش... امر کن داداش جون.

-راستش  شما اسی پلنگ هستید دیگه؟

-خاک بر سر من... من بمیرم شوما این حرف رو نزنی... ما واسه هر کی پلنگ باشیم برای شما پیشی هستیم داش ظریف... لوطی... ما رو نکن تو قوطی!

-اختیار دارید... آمار شما رو از بچه‌های سرویس حوادث چند تا روزنامه گرفتم. طبق تعریفهایی که از شما کردن، یه تهرانه و یه آقا اسی پلنگ...

-چوبکاری میکنی داش ظریف... ما زنگ درِ خونه‌تیم، هر کی بخواد شما رو ببینه باس ما رو بزنه!

-اختیار دارید... راستش من مزاحم اوقات شریفتون شدم که اگر بشه بعنوان گنده‌لات تهران یه بیانیه‌ای رو امضا کنید تا حمایت همه اراذل و اوباش رو داشته باشیم به امید خدا!

-کوچیکتم هستیم... البت ما امضا ممضا بلد نیستیم اما هر جا رو شوما بیگی انگشت میزنیم داش ظریف.

-لطف عالی مستدام!

-حالا چی هست این بیانیه... البت فضولی نباشه ها... واسه این میپرسیم که اگه بچه ها پرسیدن خیطی بالا نیاریم...

 -اختیار دارید... یه بیانیه هست درباره همین مذاکرات هسته‌ای... میخوایم به کمک و حمایت شما این تحریمهای فلج کننده رو تمومش کنیم بره...

-آی گفتی ظریف جون... خدا خیرت بده داش! از وقتی این تحریمها اومده بازار پر شده از تیزیِ چینی! تیزی میخری یه متر اما همچی که فرو کردی تو شیکم طرف، می‌بینی زکی! تیزی خم شد و طرف قلقلکش هم نیومده... اگه بتونی این تحریم محریم ها رو برداری دوباره جنس اصل برسه به ما نوکرتیم بخدا... حالا چی توش نوشته داش ظریف این بیانیه‌تون؟ البت قضولی نباشه ها!

-خواهش میکنم... دو سه خطه... مهمترین جاش اینه که نوشته هر توافقی بهتر از عدم توافقه...

-زکی... من درست متوجه نشدم داش ظریف... یه بار دیگه میگی؟

-هر توافقی بهتر از عدم توافقه یا عدم توافق بدتر از هر توافقیه.

-زرشک... نیستیم داداش... البت نه اینکه فکر کنی گرخیدیم ها... نه داداش... من خودم سر یه هزاری یه غائله راه انداختم یه اتوبوس آدم توش مُردن! اما خداییش این ضایع‌س! یعنی چی هر توافقی بهتر از عدم توافقه آخه؟ دیدیم طرف اومد و زر زیادی زد، ادعای مفت داشت، لیچار بارمون کرد... اونوقت باید پاش وایسیم چون توافقه؟ نه داداش... ما زیر بار خفت نمیریم... بچه ها برامون حرف در میارن... از ما به شوما هم نصیحت؛ شوما هم از این حرفا نزن برات حرف در میارن! زت زیاد!


ارسال شده توسط کمیل در ساعت 7:39 عصر | نظر

یکشنبه 93/7/13

http://mayehayat.vastblog.com/show_pics/440*/mayehayat_Posts_1305734002.jpg/

 

با بالا گرفتن بحران کم آبی صدای همه درآمده و همه یکصدا فریاد می‌زنند «آب را ببندیم». اما به نظر می‌رسد آنچه که بیش از همه می‌تواند به عبور از بحران کم آبی کمک کند، اتفاقا آب را نبستن است. اینطوری:
باید از شرکت‌های تولید لبنیات خواست که انقدر در شیرهایشان آب نبندند! حتی اگر خوشبینانه فرض کنیم که تنها نصف چیزی که بعنوان شیر به ما فروخته می‌شود، آب باشد. خواهیم دید که با عمل به همین یک سفارش تا چه حد از میزان مصرف آب کاسته خواهد شد!
علاوه بر شرکتهای لبنی باید بصورت کاملا جدی از صدا و سیما خواست که در این شرایط وخیم آبی انقدر در سریالهای خود آب نبندد! هرچند که اقدام رسانه ملی در تدوین دوباره سریال ستایش و کاستن از قسمتهای آن به خودی خود باعث شد تا سطح آب در سدهای کشور یکهو بالا بیاید، اما هنوز هم میتوان در این رسانه نشانه هایی از آب بستن را مشاهده کرد. تا جایی که همین دیروز همسایه نگارنده در خانه را زده و گفته که آقا پشت بوم را آب برداشته چه میکنید؟ نگارنده رفته در پشت بام و دیده که از آنتن دارد همینطور آب می‌چکد! برگشتم و سریع کانال را عوض کردم و به بچه‌ها گفتم دیگه لازم نیست برنامه «عینک آفتابی» را ببینید!

ارسال شده توسط کمیل در ساعت 6:3 عصر | نظر

پنج شنبه 93/7/3

http://www.karafarini.ir/Userfiles/image/books/9.jpg

گفتگوهای روزمره یک کتابفروش

1
خریدار: آقا کتاب دارید؟
فروشنده: بله... اینجا کتابفروشیه دیگه!
خریدار: چنده؟
فروشنده: اینجا پر از کتابه، کدومش؟
خریدار: مگه قیمتاش فرق میکنه؟!
فروشنده: بله خب.
خریدار: اون قرمزه چنده؟
فروشنده: اون کتاب ده هزار تومنه. یه رمان خوبه! جدید چاپ شده.
خریدار: ولی دوست من یه کتاب قرمز خریده بود هفت تومن!
فروشنده: حتما کتابش فرق میکرده.
خریدار: نخیر من خودم دستش دیدم، قرمز بود!
فروشنده: بله متوجهم. جلدش قرمز بوده اما حتما یه کتاب دیگه بوده.
خریدار: من میگم خودم دیدم قرمز بود شما باز میگی یه کتاب دیگه بوده؟!
فرونشده: منظورم اینه که محتواش فرق میکرده. عنوانش یه چیز دیگه بوده. رنگ جلد که ملاک نیست.
خریدار: وا... راست میگی؟ یعنی یه کتاب دیگه رو برداشته جلدش رو کادوی قرمز کرده! میگم اون از این پولا نداره برای هر رنگ لباسش یه کتاب بخره‌ها! نگو میره دو زار میده هی کادو میخره کتاباش رو جلد میکنه که افه بیاد! گدا!

2
خریدار: سلام قربان. یک نسخه از کتاب «فرهنگ، فرهنگسازی، غفلت تاریخی ما» رو لطف میکنید؟
فروشنده: بله حتماً.... بفرمایید.
خریدار: ممنونم. آیا کتاب «چگونه فرهنگ را در کودکانمان نهادینه کنیم» را هم دارید؟
فروشنده: بله... اتفاقا همین دیروز چاپ جدیدش رو آوردیم.... بفرمایید.
خریدار: عفو بفرمایید اگر خیلی مصدع میشم!
فروشنده: خواهش میکنم... بفرمایید اگر چیزی میخواید.
خریدار: کتاب «فرهنگ و دیگر هیچ» رو هم لطف میفرمایید؟
فروشنده: بله... حتما... آدم لذت میبره میبینه مقوله فرهنگ انقدر در جامعه مورد اهمیت قرار گرفته.... بفرمایید.
خریدار: تشکر و سپاس. چقدر تقدیمتون کنم؟
فروشنده: قابل شما رو نداره.... جدا عرض کردم.
خریدار: اختیار دارید... بنده نوازی میکنید.... چقدر تقدیم کنم؟
فروشنده: اجازه بفرمایید.... بیست و هشت هزار تومن.
خریدار: چقدر فرمودید؟
فروشنده: بیست و هشت هزار تومن... قابل شما رو هم نداره.
خریدار: با تخفیفش دیگه؟
فروشنده: نخیر... قیمت پشت جلد کتابا رو زدم!
خریدار: متوجه‌ام... خب با تخفیفش چقدر میشه؟
فروشنده: متوجه منظورتون نمیشم... تخفیف نداریم.
خریدار: تخفیف ندارید؟ من سه تا کتاب خریدم هر کدوم ده سانت قطرشه، اونوقت تخفیف نمیخواید بدید؟
فروشنده: قربان کتاب اصولاً تخفیف نداره. قیمت پشت جلد محاسبه میشه.
خریدار: زکی! مگه میشه از یه چیزی تعداد بخری تخفیف نداشته باشه؟ من دیروز رفتم مولوی سه تا چاه باز کن گرفتم طرف بیست درصد رو قیمت هر قوطی تخفیف داده!
فروشنده: متوجه نمیشم قربان. شما کتاب رو با چاه باز کن مقایسه میکنید؟!
خریدار: نه پس! با سه کیلو گیلاس مقایسه کنم؟ بیگیر بابا فکر کردی نوبرش رو آوردی... مردکه مشتری ندیده! اصلا میرم با بیست و هشت تومن سه تا دیگه چاه بازکن میخرم بچه‌ها تو دستشویی نمونن!

3
خریدار: سلام آقا... یه کتاب میخواستم در ابعاد 3 در 22 در 15!
فروشنده: شرمنده... ما کتابهامون رو بر اساس موضوع دسته بندی میکنیم.
خریدار: وا... پس لطف کنید بفرمایید کتابای با موضوع «زیر مانیتوری» رو کجا گذاشتید خودم یکی انتخاب کنم.
فروشنده: ببخشید متوجه نشدم... چه موضوعی؟
خریدار: زیر مانیتوری دیگه... یه کتاب میخوام بزارم زیر مانیتور... میزم کوتاهه آخه! اگر جنسش خوب باشه بتونه وزن مانیتور رو تحمل کنه میام چهار تا هم برای زیر یخچال میبرم، کلاس داره!

ارسال شده توسط کمیل در ساعت 1:4 صبح | نظر

<      1   2   3      
درباره ما
منوی اصلی
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آمار و امکانات

پیوندهای روزانه
لینک دوستان
آخرین مطالب ارسالی
طراح قالب

Get Flash Code