چهارشنبه 90/5/19

پسر جوان در دایره اجتماعی کلانتری جهاد مشهد گفت: سرتان را به درد نیاورم من و 2تن از دوستانم با پول تو جیبی که در اختیار داشتیم هر روز در خیابان ها به دنبال دختران و زنان بزک کرده ای راه می افتادیم که درصدد بودند جیب هایمان را خالی کنند.

حدود 2هفته قبل، یکی از دوستانم با آب و تاب برایم تعریف کرد که با دختری باکلاس آشنا شده است و ارتباط زیادی باهم دارند. دوستم با این حرف ها مرا نیز وسوسه کرد تا از آن دختر خانم سوءاستفاده کنم. او یک روز با آن دختر قرار گذاشت و مرا نیز در ویلای پدرش مخفی کرد طبق نقشه ای که در سر داشتیم قرار بود وقتی آن دختر جوان به داخل باغ آمد من نیز ...!

پسر جوان نفس عمیقی کشید و با حالتی تاسف بار افزود: داخل باغ منتظر دختر خانم بودیم که دوستم گوشی تلفن همراه خود را روشن کرد و گفت: از ارتباط خود با آن دختر فیلمبرداری کرده است. در این لحظه با لبخندی گوشی را از دست او قاپیدم تا آن تصویر کثیف را ببینم اما وقتی دقیق نگاه کردم متوجه شدم آن دختر جوان خواهر خودم است که ...! کنترل خودم را از دست دادم و بدون آن که چیزی بگویم با دوستم درگیر شدم.

من او را حسابی کتک زدم. دوستم نیز مقاومت می کرد و با میله ای که در دست داشت آن چنان ضربه ای به بدنم زد که استخوان دستم خرد شد و دچار مشکل جدی شدم. الان دست راستم از کار افتاده است و حس و حرکتی ندارد.

پسر جوان قطرات اشک را از روی صورتش پاک کرد و گفت: حالا می فهمم دخترانی که طعمه هوس های شیطانی من شده اند خانواده دارند و بی احترامی به ناموس مردم یعنی زیرپا گذاشتن ناموس خود آدم! من از تمام جوان ها خواهش می کنم غیرت داشته باشند و ایام جوانی خود را با گناه و معصیت آلوده و سیاه نکنند.


ارسال شده توسط کمیل در ساعت 3:45 عصر | نظر

سه شنبه 90/5/18

به اطلاعیه ای که هم اکنون به دست من رسید توجه فرمایید :

جهت ارتقای روحیه جوانان متعهد و پایبند به اصول غیر اخلاقی کشور عزیزمان و با توجه به بی حرمتی به خون پاک شهدا مجلسی دوره ای در پارک های شهر تهران به شرح زیر برگذار می شود :

برنامه ی دوره ای آب پاشی با هدف از بین بردن حریم های شخصی و عفت عمومی با حضور دختران و پسران آن هم در نهایت بد حجابی .

اوردن تفنگ اب پاش ظرف اب و هر چیزی که می شود به روی دوست دختر خود یا دوست دختران خود اب بریزید و با هر قطره دل هزاران خانواده شهید و ایثارگر را به لرزه بی اندازید که چرا وضع مملکت ما این شده است الزامیست

انواع شوخی های جلف زننده بی حرمتی و بی حیایی مجاز می باشد و باعث کسب شهرت و داغ کردن مجلس سبب شادی دل بعضی ها خواهد شد .

تمامی هماهنگی های لازم با شهرداری تهران جهت رقص و اواز و پخش اهنگ های مرتبط با برنامه همانند " چیک و چیک و چیک داره آب میرزه از دوش اب داره اب میریزه " از بلند گو های پارک انجام شده و خبری از پلیس مامور و گشت ارشاد نیست در صورت ورود این دوستان اقا زاده ها با پدرانشان تماس خواهند گرفت و مشکل را حل خواهند کرد .

هیچ کس حق اعتراض نداشته و باید سرش به کار های صد من یه غاز خود گرم باشد تا تهاجم فرهنگی به شکل زیر خاکی بنیان فرهنگ ما را نابود سازد .

وسایل ایاب و ذهاب جهت سهولت در رفت و امد و وسایل مورد نیاز برای قبل از برنامه در حین برنامه و بعد از برنامه   در اختیار عزیزان قرار خواهد گرفت .

هر گونه حرمت شکنی بیشتر و بی عفتی فراتر و توهین به ارزش های اسلامی و انقلابی سبب افتخار مجریان پنهانی این جشن خواهد شد .

بی غیر تی مردان و بی عفتی زنان ارزوی ماست ...

  

 


ارسال شده توسط کمیل در ساعت 12:8 عصر | نظر

چهارشنبه 90/5/12

 

فارس: آنچه بهانه نوشتن این چند سطر شد، نوع هدیه‌ای بود که چندی پیش در یکی از مدارس ابتدایی پایتخت به دانش‌آموزان کلاس اولی داده شد؛ چند قطعه کارت جیبی حاوی تصاویر ورزشکاران «بزن‌ بهادر» آمریکایی.

 
از گذشته‌های دور تاکنون، هدیه دادن و هدیه گرفتن یکی از آداب و رسوم ارزشمند در میان ملت‌های مختلف بوده است و افراد تلاش می‌کرده‌اند تا از این راه، مهر و محبت خود را به دیگران ابراز کنند؛ در فرهنگ ایرانی ـ اسلامی ما نیز این رسم پسندیده برجسته‌تر از بسیاری از ملت‌های دیگر بوده و هست که علاوه بر جنبه ابراز محبت و بار عاطفی، جنبه تحسین و تشویق نیز دارد. 
 
هدیه دادن وقتی بیشتر اهمیت می‌یابد که در نظام تعلیم و تربیت وسیله‌ای می‌شود برای تشویق دانش‌آموزان به عنوان امانت‌های الهی در دست مربیان و از سوی دیگر، ابزاری نیز برای کمک به رشد و تربیت آنهاست. 
 
علی‌رغم روشن بودن این بُعد از کار، اما گاهی اوقات مواردی در نظام آموزش و پرورش مشاهده می‌شود که نسبت به میزان توجیه بودن برخی از معلمان و مربیان خدوم در این زمینه، تردید ایجاد می‌کند. 
 
آنچه بهانه نوشتن این چند سطر شد، نوع هدیه‌ای بوده است که چندی پیش در یکی از مدارس ابتدایی پایتخت (منطقه13) برای جشن پایان یادگیری الفبا به دانش‌آموزان کلاس اولی داده شده بود؛ چند قطعه کارت جیبی حاوی تصاویر ورزشکاران «بزن‌ بهادر» آمریکایی که در زیر آنها اطلاعاتی از قبیل «وزن فرد، قدرت مُشت و قدت پا» و نیز تعداد فن‌هایی که اجرا می‌کند، درج شده است؛ بگذریم از اینکه تصویر ورزشکاران نیز به صورت برهنه و در قالب نمایشگاهی از مدل‌های خالکوبی چاپ شده است. 
 
صرف نظر از اینکه چنین اشیایی چه تناسبی با روحیات و نیازهای دانش‌آموز اول دبستانی و ظرافت‌های تربیتی او دارد، این نکته نیز قابل سؤال است که چرا هنوز که هنوز است، در برخی از بخش‌های نظام آموزش و پرورش کارها به صورت سرسری و با شیوه از سرباز کردن انجام می‌شود. 
 
در واقع شاید کمتر انسان فرهنگی و صاحب‌فکری باشد که نسبت به بار فرهنگی و تأثیرات تربیتی هدایای دانش‌آموزی تردید داشته باشد، اما اینکه چرا هنوز روانشناسی هدیه در نظام تعلیم و تربیت جدی گرفته نشده است، قابل تأمل و البته قابل هشدار است. 
 
آنچه در جریان تشویق دانش‌آموزان و تحسین آنها قابل توجه است و غفلت از آن در میان مدت و دراز‌مدت تأثیرات سوء و جبران‌ناپذیری دارد این است که هر نوع هدیه‌ای به شدت بر روحیه و شکل‌گیری تفکرات آینده دانش‌آموز به ویژه دانش‌آموز دبستانی تأثیر‌گذار است و لازم است که معلمان و مربیان این مقطع حساس و بنیانی، به این مسئله توجه داشته باشند که نیازها و روحیات کودک دبستانی چگونه است و با نوع هدایایی که به او می‌دهیم، چه آینده فرهنگی و اجتماعی را برای او رقم می‌زنیم. 
 
از سوی دیگر مسئولان و برنامه‌ریزان نظام تعلیم و تربیت نیز باید از کارهای ویترینی و نمایشی در جریان پرورش نسل آینده خودداری کرده و بیشتر از قبل به عمق ماجرا فکر کنند و بدانند که دشمن خود را معطل همایش‌ها و بخشنامه‌ها و برنامه‌های ابلاغی کلیشه‌ای و تکراری ما نمی‌کند و در شرایطی که ما خودمان را به این امور سرگرم کرده‌ایم، آنها نقاط کلیدی و ضربه‌پذیر فرهنگ و هویت فرزندان ما را نشانه گرفته‌اند. 
 
به گزارش خبرنگار اجتماعی باشگاه خبری فارس «توانا»، ترویج خشونت و عدم کنترل احساسات و هیجان‌ها، اباحی‌گری جنسی و میل به بی‌بندوباری از جمله گلوگاه‌هایی است که اسباب‌بازی‌ها و هدایای ورود یافته به درون مدرسه یکی از بهترین بستر‌ها برای پرورش بذر غم‌انگیز آنهاست؛ دزد باز هم با چراغ آمده است، تا دیر نشده از خواب بیدار شویم. 

ارسال شده توسط کمیل در ساعت 11:32 صبح | نظر

چهارشنبه 90/5/5

برلوسکنی مرا به خدا نزدیک کرد........  این ها سخنان گهربار خانم سابینا بگان یکی از هنرپیشه های سرشناس ایتالیاییه که در مدح آقای نجیب ایتالیایی ایراد شده لطفا به ادامه سخنان گهربار ایشون توجه کنید......

برلوسکنی یک مرد روحانی است که به من کمک کرد تا حقیقت را بیابم. او یک انسان معتقد بوده و شکرگزار خداوند است و من به واسطه او به خدا نزدیک شدم.

سابینا بگان

ایشان معتقد به ولایت و انسانی پاک هستند

نه دیگه نشد تیتر بالاهیچ ربطی به برلوسکنی نداره منظور اقای مشاییه واین سخنان رو حاج محمود بیان کردن لطفا بقیش رو بخونید......

آقای مشایی رییس دفتر رییس‌جمهور است و من به ایشان اعتماد کامل دارم. ایشان مومن به اصول جمهوری اسلامی ایران و اندیشه‌های انقلاب هستند. مومن به خط ولایت و انسانی پاک هستند.


مشایی


مومن ترین و روشن ترین افراد

این هم به برلوسکنی و خانم بگان ربطی نداره و توسط حاجیه خانم مهناز افشار در وصف آقای مشایی بیان شده لطفا بقیش رو بخونید........

ضمنا، اینقدر هم به آقای مشایی بدبین نباشید، ایشان یکی از مومن ترین و روشن ترین افرادی است که من تا حالا دیدم.

مهناز افشار


البته هیچ ربطی به سفر مکه اهدایی نداره ها سوءتفاهم نشه
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------

نتیجه اخلاقی این که هم برلوسکنی و هم مشایی از برکات خداوند روی زمین هسند ولی کسی نیست که قدرشان را بداند. و به همین جهت است که مورد کم لطفی قرار می گیرند!!!


ارسال شده توسط کمیل در ساعت 12:59 عصر | نظر

جمعه 90/4/24

وقتی آقای معمار سوار خودروی تویوتای متالیکش می شود، تا سرکوچه که از نگاه صاحب ملک گم شود، صدای تشکر و پدرآمرزی و دعا پشت دعای صاحب ساختمان در گوشش زنگ می¬خورد. جراح محترم قلب و عروق که پله های بیمارستان را دوتا یکی پایین می آید تا زودتر خودش را به مطب برساند، بابت جراحی موفقیت آمیزی که انجام داده است هزار بار تقدیر و تشکر می¬شود، حتی اگر هزینه این عمل در یک بیمارستان خصوصی و با تعرفه-های غیردولتی پرداخت شده باشد. کارمند بایگانی اداره ثبت احوال است، بعدازظهر که ساعات اداری تمام می-شود، با فراق بال، سوار خودروی «پرشیا» یی که همین دیروز از نمایندگی تحویل گرفته است می شود و در خنکی کولر گازی خوردروی نورسیده، از مبارک باد همکاران اداره به خاطر خرید اتومبیل جدید محظوظ می شود و تازه بعد از نماز مغرب و عشاء، تا یکی دو ساعت جلسه نقد و تحلیل و مقایسه دنده و فرمان و دیفرانسیل و جلوبندی این مدل پرشیا با مدل قبلی را با هم محله¬ای¬های محترم برگزار می کند.

«حاج آقا» پیش نماز مسجد محل است، رئیس دادگستری استان است، استاد دانشگاه است یا کارمند سازمان تبلیغات شهرستان، فرقی نمی کند بالاخره وقتی با این لباس در انظار مردم دیده می شود، «روحانی» است، «آخوند» است. «ملا»ی شهر است! خسته و کوفته، از مسجد، یا اداره، یا سازمان یا دانشگاه می¬خواهد تا منزل طی طریقی کند، سوئیچ پژو 206 دودی رنگ را که می چرخاند تازه همه آنچه که برای ساختن یک فیلم نامه پر فراز و نشیب و جذاب کافی می¬نماید، شروع می¬شود. اول باید نگاه های خیره چند رهگذر غریبه را تحمل کند! بعد احوالپرسی بقالی محترم سر کوچه که با کنایه می¬گوید: «حاج آقا، خدا زیاد کنه!» را با تبسمی مصنوعی پاسخ بگوید. حالا نوبت «ژانگولربازی» چند ماشین مدل بالا در اتوبان  است که هوس کرده اند « 206 حاج آقا» را تا میدان بعدی اسکورت کنند! ماشینشان را نزدیک کنند، دست روی سینه بگذارند و خدمت «حاج آقا» عرض ادبی کنند: «سلام حاجی 206»!!

حالا یا «حاج آقا» کلا رگ زی«آخوندی» و وظایف«طلبگی» و شان «لباس» و از این جنس حرف ها را بالکل  تعطیل کرده است که هیچ، همه این حرف ها برایش گشایش مزاجی می¬شوند و تا دو سه روز بساط خنده و شوخی «حاجی» را فراهم می¬کنند. یا اینکه «حاج آقا» با خودش درگیر می شود و شئون روحانیت و انگیزه های روزهای اول طلبگی و آن شب زنده داری های حجره های مدرسه در خاطرش ورق می¬خورد و خونش به جوش می آید. اما به خودش که نگاه می¬کند نه از دیوار کسی بالا رفته است، نه ارث پدری کسی را بالا کشیده است! بعد از بیست سال کار و زحمت و تبلیغ، از این روستا به آن شهر، از این اداره به آن سازمان، سه ماه تابستان دور از خانواده و ماه رمضان در فلان نقطه دورافتاده با زبان روزه از این مسجد به آن حسینیه و از این مدرسه به آن کتابخانه دویده است. حالا در پنجاه و چند سالگی با دیسک کمر و درد زانوی عیال محترم، زخم معده خودش و هزار و یک مشکل دیگر، خواسته با تهیه مرکبی راهوار به اسم «پژوی 206» باقی عمر را راحت¬تر بگذراند، آن هم با وامی که تا چند سال دیگر باید ماهانه تمام شهریه¬¬اش را هنوز از «فیضیه» و «دارالشفا» بیرون نیامده به همان شعبه بانک داخل مدرسه تقدیم نماید.

این حکایت هر روزه جامعه ماست. چرا «مردم» روحانی 206 سوار را نمی پسندند، اما با کارمند «پرشیا» سوار  مشکلی ندارند؟ چرا جناب معمار با آن تویوتای متالیکش این همه دلربا و دلچسب هستند اما «روحانی» اگر اندکی و فقط اندکی سطح زندگیش یا سطح رفاهش بالاتر از متوسط مردم بیاید، این همه ناپسند و ناجور می-نماید؟

تعریف مردم از «روحانی» چیست؟ شاید رایج ترین تعریف مردم از «روحانی»، فردی است که امور دینی مردم و ارتباط آنها با خدا، رسول و ائمه علیهم السلام را برایشان تبیین می کند. در واقع «روحانی» از آن طرف آب، از آن طرف دنیا خبر می¬آورد و بهترین شیوه زیست مردمان برای رسیدن به حقایق متعالی اخروی و ابدی را از منابع قرآن و سنت بیان می¬دارد. حالا اگر این «روحانی» خود دو دستی به سینه دنیا چسبیده باشد، هر چه این وابستگی به دنیا بیشتر جلوه کند، از درخشندگی و تابناکی الهی «روحانی» که در واقع خود را به لباس و وظایف انبیاء گرامی آراسته است و نور از چشمه سار ایشان می گیرد، کاسته می شود. نمی توان مردم را سرزنش کرد که چرا در بهره مندی مساوی از امکانات دنیوی میان «روحانی» و «غیر روحانی» فرق می¬گذارند. اکثر حرفه ها و شغل ها برای دستیابی به سودی شایسته در ازای خدمتی به مردم است به جز وظیفه «روحانی». «روحانیت» شغل نیست، کسب نیست! تکلیف است. در «روحانیت» اگر کسب و مال اندوزی هم باشد، طرف معامله خداست و مال اندوخته شده، سعادت اخروی.

بی دلیل نیست که فکر جمعی مردم «روحانیان» را همواره ستوده اند و اگر به اشتباهِ شخصی در لباس روحانی خرده گرفته اند، اما در ناخودآگاه خویش همواره حساب روحانیت را از این چهره ها جدا دانسته اند. مردم به درستی «روحانیت» را بر اساس عملکرد «اشخاص» تعریف نکرده اند، بلکه «اشخاص» را با معیارهایی که از «روحانیت» در ذهن دارند سنجیده اند. بی دلیل نیست که حضرت امام خمینی (ره)، رهبری که بسیاری از ما هنوز هُرم نفس-هایش را در سینه¬هایمان به یادگار نگاه داشته ایم تنها رهبری در جهان بوده اند که استقبال تاریخی و بی¬نظیر مردم از ایشان در هنگام بازگشتشان به میهن، با مشایعت پیکر او در 15 خرداد 1368 تفاوتی نداشت و حتی جمعیت مشایت کنندگان بیشتر می نمود. نمونه ها از این دست بسیار است و محبوبیت شخصیت های اخلاقی و زاهدی چون بسیاری از اساتید و فضلای روحانی دیار و شهرها خود نمایانگر اعتقاد و اعتماد مردم به روحانیت اصیل است.

در سخنان و بیانات حضرت امام خمینی (ره) توصیه های فراوانی درباره رعایت شئونات و زی طلبگی یافت می-شود و حتی در آخرین سال های حیات مبارکشان بر پرهیز روحانیان از دنیاپرستی و آلوده شدن به دنیا هشدار می-دهند. منظور این سطور جز حرف آخر حضرت امام روح¬الله نیست، آنجا که فرموده اند:

  1. «من اکثر موفقیتهاى روحانیت و نفوذ آنان را در جوامع اسلامى در ارزش عملى و زهد آنان مى‏دانم. و امروز هم این ارزش نه تنها نباید به فراموشى سپرده شود، که باید بیشتر از گذشته به آن پرداخت. هیچ چیزى به زشتى دنیاگرایى روحانیت نیست. و هیچ وسیله‏اى هم نمى‏تواند بدتر از دنیاگرایى، روحانیت را آلوده کند. چه بسا دوستان نادان یا دشمنان دانا بخواهند با دلسوزیهاى بیمورد مسیر زهدگرایى آنان را منحرف سازند؛ و گروهى نیز مغرضانه یا ناآگاهانه روحانیت را به طرفدارى از سرمایه دارى و سرمایه داران متهم نمایند. در این شرایط حساس و سرنوشت سازى که روحانیت در مصدر امور کشور است و خطر سوء استفاده دیگران از منزلت روحانیون متصور است، باید بشدت مواظب حرکات خود بود. چه بسا افرادى از سازمانها و انجمنها و تشکیلات سیاسى و غیر آنها با ظاهرى صددرصد اسلامى بخواهند به حیثیت و اعتبار آنان لطمه وارد سازند؛ و حتى علاوه بر تأمین منافع خود، روحانیت را رو در روى یکدیگر قرار دهند. البته آن چیزى که روحانیون هرگز نباید از آن عدول کنند و نباید با تبلیغات دیگران از میدان به در روند حمایت از محرومین و پا برهنه‏هاست؛ چرا که هر کسى از آن عدول کند از عدالت اجتماعى اسلام عدول کرده است. ما باید تحت هر شرایطى خود را عهده‏دار این مسئولیت بزرگ بدانیم. و در تحقق آن اگر کوتاهى بنماییم، خیانت به اسلام و مسلمین کرده‏ایم

ارسال شده توسط کمیل در ساعت 12:37 عصر | نظر

<   <<   36   37   38   39   40   >>   >
درباره ما
منوی اصلی
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آرشیو مطالب
آمار و امکانات

پیوندهای روزانه
لینک دوستان
آخرین مطالب ارسالی
طراح قالب

Get Flash Code